سلام خوبید؟چه خبر؟

راستی امروز یه اتفاق جالب وبه یاد ماندنی افتاد...

زنگ کلاس زبان معلممون نیامده بود ما هم بااصرار معاونمونوراضی کردیم بذاره ادامه

کارتون جلسه پیش روببینیم...با هزار بدبختی رفتم کارتون رو پیدا کردم و به سختی تو کلاس

گذاشتیم ببینیم که....

کارتونه راجع به یه مشت هیولا بود که توسر همدیگه میزدن و نگو اخرش یه خون آشامه یه

انسان رو میبوسه ما هم که نمیدونستیم اخرش چی میشه خیلی ریلکس نشسته بودیم نگاه

میکردیم... تارسید به اون صحنه اش معاونمون وارد اتاق شد! من مثل جت پریدم رو کامپیوتر

فلش رو کشیدم بیرون که صفحه بسته شه به جایه این که بسته شه صحنه رو آروم پخش کرد

و اسلوموشن شد! حالا من هی میزدم صفحه بسته شه هنگ کرده بود!!هیچی عمل نمیکرد!!

بچه ها که رو زمین غش کردن معاونم چپ چپ هی نگام میکرد منم داشتم لبو میشدم!!

اصلایه وضعیتی شدها!! اخر سر دکمه پاور رو زدم خاموش شد ولی فلشموهم گرفت!!

باید حتما تو اوضاع بودین میفهمیدین وضعیتو!ماکه از خنده غش کردیم ولی فک کنم کار معلم

زبانم گیر باشه... اخه کارتون رو اون اول اورد و پخش کرد...

ولی کلا خیلی باحال بود...ازاون خاطره های به یاد ماندنی